alt
صفحه 1 از 4 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 38

موضوع: داستان بچه های اسپشیال

  1. 14,365 امتیاز ، سطح 36
    40% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 485
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/12/20
    محل سکونت
    شهر زیبای کاشان
    نوشته ها
    507
    امتیاز
    14,365
    سطح
    36
    تشکر
    780
    تشکر شده 1,390 بار در 534 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    داستان بچه های اسپشیال

    #1 1389/01/20, 19:48
    دوستان گل من توی اسپشیال من یه فکری به ذهنم رسید گفتم مطرح کنم من این تاپیک رو باز کردم تا همه به کمک هم دیگه یه داستان توپ بسازیم روش کار این شکلی هست که هرکسی میاد بای یک کلمه به کلمه قبلی اضافه کنه تا کم کم پیش بریم هر کسی که میاد موظف هست همه داستان رو از اول تایپ کنه تا راحت تر بشه خوند.


    خداییش اگر موافق هستید همکاری کنید

    موفق باشید
    8 کاربر مقابل از hadinaseh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. (علی), amin, mehregan, آپامه, Reihane, ترانه, مبین, نيكی
    آخرین انسان زمین تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان در زدند!!؟
    hadinaseh آنلاین نیست.

  2. 14,365 امتیاز ، سطح 36
    40% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 485
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/12/20
    محل سکونت
    شهر زیبای کاشان
    نوشته ها
    507
    امتیاز
    14,365
    سطح
    36
    تشکر
    780
    تشکر شده 1,390 بار در 534 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #2 1389/01/20, 19:50
    اولین کلمه رو من میگم


    یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود

    یک
    ...
    3 کاربر مقابل از hadinaseh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. (علی), آپامه, ترانه
    آخرین انسان زمین تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان در زدند!!؟
    hadinaseh آنلاین نیست.

  3. 11,119 امتیاز ، سطح 31
    82% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 131
    36.6% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1386/05/21
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    372
    امتیاز
    11,119
    سطح
    31
    تشکر
    712
    تشکر شده 1,601 بار در 721 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #3 1389/01/20, 19:51
    تا ننوشتی من بگم : هر کی یه خط اضافه کنه
    چون بعضیا لطف میکنن یه و میذارن در میرن !! اون موقع جمله هم به هم میریزه
    4 کاربر مقابل از نيكی عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. (علی), hadinaseh, آپامه, Reihane
    ..
    .
    .



    نيكی آنلاین نیست.

  4. 14,365 امتیاز ، سطح 36
    40% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 485
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/12/20
    محل سکونت
    شهر زیبای کاشان
    نوشته ها
    507
    امتیاز
    14,365
    سطح
    36
    تشکر
    780
    تشکر شده 1,390 بار در 534 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #4 1389/01/20, 19:57
    نقل قول نوشته اصلی توسط نيكی نمایش پست ها
    تا ننوشتی من بگم : هر کی یه خط اضافه کنه
    چون بعضیا لطف میکنن یه و میذارن در میرن !! اون موقع جمله هم به هم میریزه

    راست میگی نیکی جان باشه هر کسی یک خط بنویسه اینجوری بهتره
    دوستان سعی کنید یه داستان قشنگ رو توی ذهنتون بسازید و پیاده کنید منظورم اینه که داستان رو خوب هدایت کنید تا آخرش که می خونیم همه لذت ببریم

    مرسی
    4 کاربر مقابل از hadinaseh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. (علی), mehregan, آپامه, Reihane
    آخرین انسان زمین تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان در زدند!!؟
    hadinaseh آنلاین نیست.

  5. 40,394 امتیاز ، سطح 62
    4% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 1,256
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/06/24
    محل سکونت
    آلمان köln
    نوشته ها
    2,080
    امتیاز
    40,394
    سطح
    62
    تشکر
    6,095
    تشکر شده 10,292 بار در 3,390 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #5 1389/01/20, 20:35
    هادی جان پیشنهاد جالبی هست
    4 کاربر مقابل از mehregan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. (علی), hadinaseh, Reihane, QueeN
    اونایی که قشنگ حرف میزنن ... قشنگم پشت پا میزنن !!
    mehregan آنلاین نیست.

  6. 11,119 امتیاز ، سطح 31
    82% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 131
    36.6% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1386/05/21
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    372
    امتیاز
    11,119
    سطح
    31
    تشکر
    712
    تشکر شده 1,601 بار در 721 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #6 1389/01/20, 20:39
    یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود . یه آدم تنهایی بود هر روز از تنهاییش به خدا گله میکرد . دور و برش کم نبودن کسایی که دوسش داشتن اما خوب ...

    (حتما یه خط ادامه بدید قربونتون برم )
    4 کاربر مقابل از نيكی عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. (علی), hadinaseh, آپامه, Reihane
    ..
    .
    .



    نيكی آنلاین نیست.

  7. 14,365 امتیاز ، سطح 36
    40% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 485
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/12/20
    محل سکونت
    شهر زیبای کاشان
    نوشته ها
    507
    امتیاز
    14,365
    سطح
    36
    تشکر
    780
    تشکر شده 1,390 بار در 534 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #7 1389/01/20, 20:42
    یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود . یه آدم تنهایی بود هر روز از تنهاییش به خدا گله میکرد.دور و برش کم نبودن کسایی که دوسش داشتن اما خوب این دختر که اسمش سارا بود نمی دونست چی کار کنه تا با دیگران ارتباط برقرار کنه یک روز....
    3 کاربر مقابل از hadinaseh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. (علی), Reihane, QueeN
    آخرین انسان زمین تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان در زدند!!؟
    hadinaseh آنلاین نیست.

  8. 5,212 امتیاز ، سطح 21
    33% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 338
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1389/01/19
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    5,212
    سطح
    21
    تشکر
    45
    تشکر شده 86 بار در 16 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    کمک کنید!!!!!!!

    #8 1389/01/20, 21:20
    من دارم یه فیلمنامه می نویسم
    درباره ی خودم و اونهایی که مثل من ضایعه ی نخاعی شدن
    اگر اعلام کنید که هرکس درباره ی وضعیت خودش و اونچه براش پیش اومده برام بنویسه ممنون می شم
    شاید آدمهای سالم ، یه کم تکون خوردن!!!
    5 کاربر مقابل از Fatimah عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. (علی), hadinaseh, آپامه, Reihane, QueeN
    Fatimah آنلاین نیست.

  9. 11,007 امتیاز ، سطح 31
    66% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 243
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/09/18
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    493
    امتیاز
    11,007
    سطح
    31
    تشکر
    753
    تشکر شده 1,748 بار در 639 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #9 1389/01/20, 21:48
    یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود . یه آدم تنهایی بود هر روز از تنهاییش به خدا گله میکرد.دور و برش کم نبودن کسایی که دوسش داشتن اما خوب این دختر که اسمش سارا بود نمی دونست چی کار کنه تا با دیگران ارتباط برقرار کنه یک روز با اشک با خدای خودش راز و نیاز کرد به خدا ی خودش گفت:
    6 کاربر مقابل از mahdiehh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. (علی), hadinaseh, آپامه, Reihane, QueeN, مبین
    رابطه ها زمانی زیبا می شوند که برای یاد کردن هیچ دلیلی به جز دلتنگی نباشد.

    mahdiehh آنلاین نیست.

  10. 26,820 امتیاز ، سطح 50
    27% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 730
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/04/18
    محل سکونت
    ایران-تهران
    نوشته ها
    1,333
    امتیاز
    26,820
    سطح
    50
    تشکر
    2,911
    تشکر شده 6,249 بار در 1,731 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #10 1389/01/20, 22:04
    هی جوونی کجایی که یادت بخیر

    یه نگاهی به این تاپیکا بندازید اگه صلاح دونستین از قدیمی ترین تاپیک ادامه می دیم.باشه؟

    قصه نویسی

    ادامه بده...

    تاپیک ادامه بده قدیمی تره
    الان با این تاپیک کلی خاطره برای من زنده شد
    تاپیک قصه نویسی اولین تاپیکی بود که من در اسپشیال ساختم.
    خوب...موفق باشید
    5 کاربر مقابل از طناز عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. hadinaseh, آپامه, Reihane, QueeN, مبین
    گاه سکوت معجزه می کند؛
    بودن همیشه در فریاد نیست؛
    فقط کافیست خوب گوش دهیم؛
    این سکوت،خود از جنس فریاد است.
    طناز آنلاین نیست.

صفحه 1 از 4 123 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •