از اونجا که بنده دارم پا به سن میزارم این تاپیک رو برای خودمون(فقط بالای C ها مجاز هستند) ایجاد میکنم. لطفاً بچه خورده اینجا جمع نشه
دوران کهنسالی یا بازنشستگی ، دوره خردورزی یا فصل خرمنبرداری از تجربیات عمر است. در همین زمینه سعدی، سخنسرای نامور ایران زمین میگوید:
مرد خردمند هنر پیشه را
عمر دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه آموختن
با دگری تجربه بستن به کار
اصطلاح و یا ضربالمثل معروفی در زبان فارسی ورد زبان همگان است که گویند: «دود از کنده بلند میشود!» آنچه در زیر میآید، گواهی بر این مدعاست و مطالعه این موارد و نکات، عاری از لطف نیست:
«بشریت، پیشرفت اخلاقی، اجتماعی و ترقی خویشتن را مدیون کهنسالان است. در دوران سالمندی، انسان بهتر و خردمندتر میشود و تجربههایش را به نسل آینده منتقل میسازد. بدون سالخوردگی، آدم راکد میماند.»
(تولستوی)
«کهنسالی، سفر به سرزمین دیگری است. چنانچه پیش از عزیمت، خویشتن را آماده کرده باشید، به شما خوش میگذرد.»
(اسکیز)
«خرد، آموختنی نیست. مستقیماً ایجاد میشود. وجود آن را تشخیص میدهیم، ولی اندازهاش را نمیتوان با معیاری مشخص نمود. فرزانگی، فراگرفتنی نیست. تنها با رشدکردن و گذشت زمان میتوان به دستش آورد.»
(سقراط)
خلاصه اینک درایت و خرد، ارمغان طول عمر آدمی و پیامد گذشت و گذران سالهای بلوغ و رسیدن کهنسالی است. در صورتی که بدانیم چگونه به عمل دست یازیم و شمع حیاتمان را تا آخرین روز زندگی روشن نگهداریم، به سه ارزش دسترسی پیدا میکنیم:
1 - درایت و خرد که پیامد طول عمر است.
2 - تجربه سازنده که سبب جالب شدن زندگی میشود.
3 - طول حیات.
روانشناسانی که در زمینه سازندگی پژوهش می کنند، معتقدند که هنرمندان و نویسندگان در سنین بالاتر بهتر میتوانند به دیدگاههای سودمند برسند.
گفتوگو با سالخوردگان را به هر چیز دیگری ترجیح میدهیم زیرا آنان به راهی گام نهادهاند که دیر یا زود ما هم خواهیم پیمود. باید بدانیم و از آنان بپرسیم که مسیری است هموار و دلپذیر یا ناصاف و پر سنگلاخ؟
عهد پیری، زمان گوشهگیری و انزوا نیست. برخی از مردم، دوران بازنشستگی را که همزمان با سالخوردگی است، با بیکاری و انزوا میگذرانند، به این خیال که در دوران جوانی، تمام برنامههای زندگیشان را به انجام رساندهاند. در صورتی که این دوره، زمان نتیجهگیری از عمر و فصل درو و برداشت حاصل زندگی است. مگر نه اینکه دانشمندان بزرگ جهان عمدتاً در سالمندی، حاصل تجربیات و معلومات زندگیشان را به عالم بشریت عرضه داشتهاند:
1 - «ولتر»، دانشمند و فیلسوف فرانسوی در سال1764 که 70 سال داشت، کتاب «فرهنگ فلسفه» را نگاشت.
2 - «ویکتور هوگو» اثر مشهور خود « آخرین روز یک محکوم » را در سن 83 سالگی نوشت و تا جان در بدن داشت، قلم بر زمین نگذاشت.
3 - «ادیسون» اثر «بهرهبرداری از برق» را در موتورها که منشاء حرکت موتور است، در 70 سالگی کشف نمود.
4 - «میکل آنژ» در 89 سالگی اثر معروف خویش تحت عنوان "Rime" را عرضه داشت و تا پایان عمر در کلیسای «سنپیر» مشغول هنرآفرینی شد.
5 - «آدنائر» صدراعظم آلمان در 73 سالگی به صدارت رسید، کشورش را 14سال اداره کرد و در 91 سالگی جان باخت.
6 - «پیکاسو» تا 92 سالگی، آثار مشهور و نقاشیهای خویش را ارائه کرد.
7 - «چرچیل» با 91 سال عمر، نخستوزیر انگلیس، برنده جایزه نوبل در ادبیات و سیاستمدار دوره خود بود. وی در 82 سالگی کتاب «تاریخ ملل انگلیسی زبان» را به رشته تحریر درآورد.
8 - «سعدی» 82 سال عمر کرد و تا آخرین دوران حیات به پند و اندرز اشتغال داشت.
9 - «فردوسی» با 71 سال عمر، کتابش را در اواخر زندگی پایان داد.
10 - «برتراند راسل»، فیلسوف نامور جهان تا 94 سالگی در کمیته بینالمللی صلح تلاش میکرد.
11 - «جرج برنارد شاو»، نمایشنامه «قصههای پندآموز» را در 93 سالگی نگاشت.
12 - «آلبرت شوارتیزر» در 89 سالگی بیمارستانی را در آفریقا سرپرستی میکرد.
13 - «ویلیام سامرست موآم» کتاب «دیدگاهها» را در 80سالگی نوشت.
14 - «لئو تولستوی» در 83سالگی اثر «نمیتوانم ساکت بمانم» را نگاشت.
15 - «لرد گلاستون» در 83سالگی برای چهارمین بار به نخستوزیری انگلستان رسید.