یک آرزوی برآورده شده، یک غافلگیری جذاب یا... اسمش را هرچه بگذارید، در بزرگی و شیرینی‌اش تفاوتی ایجاد نمی‌کند. موفقیت معلولان ایرانی در جشنواره هنری جهانی «پارالیم آرت 2018 ژاپن» آنقدر شیرین بوده که موجی از نشاط و امید را در مراکز بهزیستی و خانواده معلولان ایجاد کرده است.
مجله فارس پلاس؛‌ مریم شریفی: فاصله میان ناامیدی و گوشه‌گیری تا توانمندی و امید و نشاط را با کمک قلم‌مو و رنگ‌های شاد،‌ گِل سفالگری،‌ قلم و مرکب و نت‌های موسیقی طی کرده‌اند و حالا نه‌فقط در دایره مرکز توانبخشی و در میان دوستان خودشان بلکه در سطح بین‌المللی حرف‌های زیادی برای گفتن دارند. توانیابان جسمی و ذهنی تحت پوشش بهزیستی چند سالی است به کمک ابزار هنر، مسیر بهبودی و توانمندی را با سرعت بیشتری طی می‌کنند و حال خوب حاصل از این تغییر هنرمندانه،‌ علاوه‌بر ایجاد احساس عزت و اعتمادبه‌نفس، آن‌ها را به خانواده و جامعه،‌ نزدیک و نزدیک‌تر می‌کند. اما توانمندی معلولان هم‌وطن در زمینه هنر،‌ دستاورد ارزشمند دیگری هم داشته و آن، کسب موفقیت در جشنواره‌های هنری بین‌المللی است. آخرین نمونه از این دست،‌ موفقیت گروهی از معلولان جسمی و ذهنی در جشنواره هنری «پارالیم آرت 2018 ژاپن» در هفته‌های اخیر بود. حضور 6 هنرمند توانیاب ایرانی در میان برگزیدگان گرایش‌های مختلف جشنواره، خبر خوبی بود که کام هنردوستان را حسابی شیرین کرد. برای تقدیر از تلاش این توانیابان هنرمند و خانواده و مربیان آن‌ها، به داستان موفقیت 3 برگزیده این جشنواره پرداخته‌ایم.
داستان اول
با محبت،‌ کشف شدم!
در کشف و شکوفایی استعداد هنری افراد معلول، همیشه پای یک انسان دلسوز در میان است؛ فرد صبور و کاربلدی که چشم بر همه «نمی‌توانند» ها و «نمی‌شود» ها بسته، آستین‌ها را برای یک کار سخت اما «شدنی» بالا می‌زند و به کمک ابزار هنر، یک توانیاب خسته و گاه ناامید را احیا می‌کند. «مرجان محمدی» هم کشف استعداد نقاشی‌اش را مدیون یکی از همین انسان‌های دلسوز است: «بعد از شرکت در کنکور،‌ تحت عمل جراحی سنگینی قرار گرفتم که برای جلوگیری از تشدید انحراف ستون فقراتم، ضروری بود. و این،‌ یعنی خانه‌نشینی برای مدت طولانی؛ اتفاقی که با وجود قبولی در رشته حقوق دانشگاه تربیت مدرس،‌ مرا از تحصیل در رشته مورد علاقه‌ام محروم کرد. اما این ماجرا، یک روی خوش هم داشت و آن، آشنایی با خانم «مهرانی» بود،‌ یک معلم نقاشی مهربان و دلسوز که داوطلبانه به سراغ من آمد. ایشان از دوستان خواهرم بود و در مراجعاتش به خانه‌مان با تمریناتی که به من می‌داد، استعداد نقاشی مرا کشف کرد. با آموزش‌های ایشان طی 2 سال کاملاً با تکنیک‌های نقاشی آشنا شده و آثار فراوانی خلق کردم.»
اما کار مربی دلسوز داستان ما در این نقطه به پایان نرسید: «هرکجا معلم فنی‌وحرفه‌ای می‌خواستند، خانم مهرانی خبردارم می‌کرد و می‌گفت: برو آثارت را نشان بده. به چند مرکز مراجعه کردم اما بااینکه همه آن‌ها آثارم را تحسین می‌کردند اما از پذیرفتنم به‌عنوان مربی نقاشی عذرمی‌خواستند. اما بالاخره قرعه شانس در یک هنرستان به نامم افتاد. خانم نجفی،‌ مدیر هنرستان گفت: آخر بدون مدرک دانشگاهی و سابقه کار، چطور به شما اعتماد کنم؟ گفتم:‌ فقط یک هفته به من مهلت بدهید. پشیمان نمی‌شوید. پذیرفت و آن یک هفته،‌ 4 سال طول کشید.» محمدی لبخند بر لب ادامه می‌دهد: «سال 1380 با لطف خانم نجفی،‌ مربی نقاشی شدم و در سال 1384 هم درحالی‌که دانشجوی گرافیک رایانه بودم، با کمک یک انسان روشنفکر دیگر، استخدام شدم. مسئول امور استخدامی وقت اداره کل آموزش‌وپرورش گفت: با استخدامت موافقت می‌کنم تا هم خودت رشد کنی و هم با پشتکارت باعث رشد دانش‌آموزانت شوی. این محبت‌ها و حمایت‌ها علاوه‌بر اینکه دلم را گرم کرد که جامعه‌مان هنوز جای خوبی برای زندگی است،‌ باعث شد خودم را موظف بدانم با تقویت مهارت‌هایم و انتقال داشته‌هایم به شاگردانم،‌ پاسخ این حمایت‌ها را بدهم. و این شروع شکوفایی من بود.»
هنر و ورزش،‌ 2 بال پرواز معلولان
«وقتی کار هنری انجام می‌دهی،‌ اول و آخر باید آثارت را یک جایی ارائه کنی، به‌ویژه اگر حرف جدیدی برای گفتن داشته‌باشی. بعد از شرکت در چند نمایشگاه گروهی و برگزاری یک نمایشگاه انفرادی، اساتیدم در دانشگاه و بزرگان نقاشی که افتخار آشنایی با آن‌ها پیدا کردم، تشخیص دادند استعداد من در رشته «طراحی خطی»(سبک سورئالیسم ذهنی) است و آثارم نشان می‌دهد می‌توانم در این رشته، خلّاق و صاحب‌سبک باشم. در این مقطع، شرکت در جشنواره پارالیم آرت 2013 توکیو با یکی از این آثار خلاقانه، برای من یک نقطه عطف بود.» مرجان محمدی معتقد است هنر و ورزش،‌ مقوله‌هایی است که افراد توانیاب را هم مانند همه انسان‌ها سرشار از امید و انگیزه می‌کند: «معلولان با حضور در رویدادها و رقابت‌های هنری و ورزشی با صدای بلند به همه می‌گویند: «ما هستیم، توانمندیم و می‌توانیم کارهای بزرگی انجام دهیم. ما را ببینید.» و من همه این حس‌های خوب را در جشنواره پارالیم آرت 2013 توکیو تجربه کردم، آنجا که به همراه 9 هنرمند معلول دیگر از ایران در میان برگزیدگان جشنواره قرار گرفتیم و مدال و تقدیرنامه جشنواره برایمان ارسال شد.»
موفقیت در وقت اضافه!
اگر طالب موفقیت و اهل تلاش و پشتکار باشی، درها یکی‌یکی به رویت باز می‌شود، حتی در آخرین لحظه‌ها. «بعدازاینکه جشنواره پارالیم آرت 2016 را با وجود آماده‌کردن اثر، به‌دلیل کم‌لطفی بعضی از دوستان در اعلام تاریخ اشتباه از دست دادم، از مدت‌ها قبل پیگیر جشنواره امسال بودم. اما بااین‌حال باز هم از سوی نهادها و انجمن‌های متولی امور معلولان در این زمینه اطلاع‌رسانی مناسبی انجام نشد و عاقبت یکی از دوستانم درحالی‌که فقط 3 روز تا پایان زمان ارسال آثار فرصت باقی مانده‌بود، فراخوان جشنواره را در یک سایت دید. با توجه به اینکه در آن زمان محدود، امکان خلق اثر جدید وجود نداشت، با کمک استادم و یکی از دوستان گرانقدرم یک اثر از میان کارهای سابقم را انتخاب و تصویرش را برای جشنواره ارسال کردیم. چند ماه بعد که از سفارت ژاپن تماس گرفتند و گفتند اثرم به‌عنوان یکی از آثار برگزیده انتخاب شده، خستگی از تنم بیرون رفت.» محمدی ادامه می‌دهد: «بیش از 2 هزار اثر از 42 کشور در این جشنواره شرکت کرده‌بود و انتخاب 6 اثر از ایران در فهرست آثار راه‌یافته به بخش نهایی جشنواره، یک موفقیت بزرگ محسوب می‌شود. خوشبختانه برخی از این آثار، نشان‌دهنده سنت‌های دیرینه و اساطیر ایرانی است و باعث آشنایی هنرمندان دیگر کشورها و برانگیختن حس کنجکاوی‌شان نسبت به فرهنگ و هنر ایران می‌شود.»
آیا کسی هست روی ما سرمایه‌گذاری کند؟
«معلول جسمی حرکتی، ذهنی و بیمار اعصاب و روان که در جشنواره‌ها شرکت می‌کنند، یک حرف مشترک دارند. آن‌ها می‌خواهند خود را اثبات کنند و به کسانی که دست‌اندرکار امور جامعه‌شان هستند،‌ بگویند: ما استعداد و توانایی داریم و داریم کار و تلاش می‌کنیم. بیایید روی ما سرمایه‌گذاری کنید. ما حتماً شما را سربلند می‌کنیم... اما خب،‌ متاسفانه این اتفاق کمتر می‌افتد.» هنرمند توانیاب قصه ما هم مانند اغلب معلولان ازاین‌دست بی‌مهری‌ها کم ندیده‌است: «وقتی در پایان مرحله مقدماتی جشنواره پارالیم آرت امسال اعلام شد اثر من یکی از آثار راه‌یافته به مرحله نهایی است و باید اصل اثر را برای جشنواره ارسال کنم، با 3 انجمن فعال در زمینه معلولان تماس گرفتم تا با توجه به امکانات و مقدوراتشان در این مسیر به من کمک کنند. اما بااینکه گفتم اثر را به نام انجمن خودشان ارسال کنند و موفقیت‌های احتمالی اثر هم به نام همان مجموعه ثبت شود، قبول نکردند و من با توجه به بالا رفتن قیمت دلار، برای ارسال اثرم هزینه زیادی متحمل شدم. اما این هزینه را به جان خریدم فقط برای اینکه بگویم معلولان ایرانی هم توانمندند و کار و تلاش می‌کنند.»
شهرمان به «خیّر مناسب‌ساز» هم نیاز دارد
«ما معلولان می‌توانیم باوجود تمام محدودیت‌ها و بی‌مهری‌ها، با تلاش و پشتکار استعدادهایمان را پرورش دهیم و موفقیت‌هایی کسب کنیم اما بااین‌وجود، همیشه مانع بزرگی به نام «عدم مناسب‌سازی» بر سر راه ما سنگ‌اندازی می‌کند.» مرجان محمدی که حالا دانشجوی کارشناسی ارشد رشته پژوهش هنر است و همچنان به آموزش مهارت‌های هنری به نسل جدید اشتغال دارد،‌ در ادامه می‌گوید: «آنقدر در این سال‌ها برای تردد در خیابان‌ها و مراکز مناسب‌سازی نشده، به جای ویلچر از عصا استفاده کرده‌ام که تا حد امکان برای انجام کارهایم از کسی کمک نگیرم، دستانم آسیب جدی دیده‌است. وقتی به پزشک ارتوپد گفتم: این دست‌ها، ابزار کار و هنر من است. لطفاً خوبشان کنید،‌ سرزنشم کرد که چرا مراقب دستانم نبوده‌ام. در جواب گفتم: من فقط دارم تلاش می‌کنم مثل یک فرد عادی در جامعه کار و زندگی کنم. اگر شهر، مناسب‌سازی نشده،‌ تقصیر من نیست.»‌ حالا شرکت در کلاس‌های دانشگاه و کارگاه‌های اساتید برجسته هنر هم به دلیل عدم مناسب‌سازی این مراکز برای امثال او سخت و ناممکن شده است: «ما در جامعه، خیّران مسجدساز، مدرسه‌ساز و بیمارستان‌ساز داریم که در جای خود بسیار ارزشمند است. اما کاش خیّرانی هم پیدا شوند که برای مناسب‌سازی همین بیمارستان‌ها، مدارس،‌ مساجد،‌ دانشگاه‌ها، ایستگاه‌های مترو و مراکز هنری موجود همت کنند. آن‌ها با این کار به گروهی از جامعه که دارای معلولیت جسمی حرکتی هستند،‌ کمک بزرگی می‌کنند و این امکان را به آن‌ها می‌دهند که مانند باقی افراد جامعه از مراکز و امکانات عمومی استفاده کنند و قابلیت‌های خود را نشان دهند.»
داستان دوم
پسر کو ندارد نشان از پدر...
به گفته «فاطمه فخری»، کارشناس مسئول امور هنری معلولان سازمان بهزیستی کشور، از 3 سال قبل راه‌اندازی اتاق هنر در مراکز بهزیستی آغاز شده و در حال حاضر بیش از 700 مرکز به اتاق هنر مجهز است. مرکز توانبخشی بیماران مزمن اعصاب و روان «پارسا» در استان خراسان رضوی، یکی از مراکزی است که از مقوله هنر، برای برطرف کردن اختلال‌های رفتاری مراجعان و بهبود حال آن‌ها به‌خوبی بهره برده‌است تا حدی که حالا یک نماینده در میان برگزیدگان جشنواره پارالیم آرت 2018 ژاپن دارد. «مصطفی ریاحی» مدیر این مرکز توانبخشی می‌گوید: «ما اهمیت ویژه‌ای برای مقوله هنر قائل هستیم و در درمان مددجویان مرکز نهایت استفاده را از هنرهایی مانند نقاشی، خطاطی و موسیقی می‌بریم. تاثیرات مثبت هنر در تغییر رفتار مددجویان، غیرقابل‌انکار است و ما می‌بینیم ضریب افسردگی در آن‌ها کاهش یافته، از رنگ‌های شاد در نقاشی‌هایشان استفاده می‌کنند و امید را می‌توان در طرح‌هایشان دید. یکی از مددجویان موفق ما در زمینه هنر، «علیرضا خوشی» است که امسال در جشنواره ژاپن، افتخارآفرین شده است.» آقای مدیر با اشاره به ابتلای علیرضا خوشی به بیماری روانی دوقطبی، به‌نمایندگی از او درباره استعداد هنری‌اش این‌طور توضیح می‌دهد: «استعداد فوق‌العاده نقاشی و طراحی علیرضا خوشی، ذاتی و ژنتیکی است و این هنر را از پدرش که یکی از طراحان برجسته کشور است، به ارث برده‌است. او بااینکه آموزش ندیده‌است اما به‌خوبی نشانه‌هایی از مهارت پدرش در خلق طرح‌های اسلیمی را در خود دارد. نوع طرح‌ها و انحناها و رنگ‌های انتخابی او در طرحی که برای جشنواره آماده کرد هم کاملاً طرح‌های اسلیمی و طرح‌های مشرق‌زمین را تداعی می‌کرد و بر همین اساس، اثرش توانست نظر هیئت داوران را جلب کند.»
شاهکار در 2 روز!
«با وجود پیگیری‌هایی که از بهزیستی و سازمان‌های مرتبط درخصوص جشنواره پارالیم آرت ژاپن داشتیم، در 2 روز پایانی مهلت ارسال آثار از فراخوان جشنواره مطلع شدیم. فرصتی نبود اما از 2 هنرمند توانای مرکز از جمله علیرضا خواستیم کاری را برای جشنواره آماده کنند. علیرضا طرح زیبایی خلق کرد و با رنگ‌های متنوع به آن جان داد. ما هم ناامیدانه و درحالی‌که فکر می‌کردیم زمان به پایان رسیده، آثار را ارسال کردیم.» ریاحی مکثی می‌کند و ادامه می‌دهد: «به نتیجه کار دل نبسته‌بودیم اما چند وقت بعد، تماسی با ما گرفته‌شد که مرکز را پر از شادی کرد. خانمی که آن سوی خط بود با فارسی دست و پا شکسته گفت از ژاپن تماس می‌گیرد و خبر داد اثر علیرضا خوشی به‌عنوان یکی از آثار برگزیده جشنواره انتخاب شده است. این موفقیت را جشن گرفتیم و از اثر علیرضا با حضور معاون توانبخشی استان خراسان رضوی و مشاور شهردار مشهد در امور معلولان رونمایی کردیم و مسئولان از او و هنرش تقدیر کردند.»
حمایت شویم، امیدآفرینی می‌کنیم
«موفقیت مددجویان هنرمندی مانند علیرضا می‌تواند در بهبودی دیگر بیماران اعصاب و روان هم مؤثر باشد. وقتی آن‌ها مطلع شوند مددجویانی مثل خودشان کارهای هنری را یاد گرفته و توانمند شده‌اند، آن‌ها هم روحیه می‌گیرند. ما در مرکز پارسا، در واحد هنردرمانی، حرفه‌آموزی و کاردرمانی، با همین دغدغه توانمندسازی مددجویان فعالیت می‌کنیم اما با توجه به مشکلات موجود، شاید دیگر ادامه مسیر برای مراکزی مانند ما ممکن نباشد.» مصطفی ریاحی با اشاره به مشکلات مالی این روزهای کشور و هزینه‌های سنگین مراکز خدماتی ادامه می‌دهد: «تمام هزینه‌های مراکز شبانه‌روزی مانند مرکز ما در چند وقت اخیر چندین برابر شده اما هیچ‌گونه حمایتی از ما نمی‌شود. نهادهای حمایتی مانند اوقاف، آستان قدس و شهرداری ساختمان‌هایی دارند که می‌توانند آن را در اختیار مراکزی مانند ما قرار دهند تا حداقل هزینه‌های سنگین اجاره مکان از دوشمان برداشته‌شود و با خیالی آسوده‌تر بتوانیم به مددجویان خدمات ارائه کنیم.»
داستان سوم
با هنر به‌سوی زندگی بهتر
ماجرای قهرمان سوم این داستان شیرین، با قصه 2 قهرمان قبل متفاوت است. «پرهام محمدزاده» 7 ساله است و در ابتدای راه زندگی و دنیای هنر. «نادر مقیمی»، مدیر مرکز آموزش و توانبخشی «روان تن» (ویژه فرزندان زیر 14 سال) در شهر تبریز درباره مسیری که بچه‌های این مرکز با کمک هنردرمانی تا بهبودی طی می‌کنند، این‌طور می‌گوید: «ما از به‌کارگیری نقاشی، موسیقی‌درمانی و نمایش درمانی در مراحل درمان مراجعان مرکز نتایج بسیار خوبی گرفته‌ایم. ما مجری و میزبان جشنواره‌های هنری متعددی بوده‌ایم مانند جشنواره هنرهای تجسمی «پروانه‌ها» و جشنواره تئاتر معلولان «طلوع». از زمان آغاز به کار مرکز هم حساب ویژه‌ای روی ارائه آثار هنری بچه‌های مرکز به جشنواره‌های استانی، کشوری و بین‌المللی باز کرده‌ایم. کسب لوح تقدیر توسط 4 نفر از مددجویان مرکز در جشنواره بلغارستان در سال 1387، یکی از موفقیت‌های بچه‌ها در زمینه هنر است. امسال هم آثار 8 نفر از بچه‌ها را برای ارائه به جشنواره ژاپن آماده کرده‌بودیم اما در لحظات آخر مطلع شدیم بچه‌ها باید certificate(کارت شناسایی معلولیت مورد تأیید بهزیستی کل کشور) را برای شرکت در این جشنواره داشته‌باشند. به‌این‌ترتیب، 5 نفراز بچه‌ها از شرکت در جشنواره محروم شدند. این یکی از نقایص اطلاع‌رسانی درباره این جشنواره بود و اگر یکی دو ماه زودتر مطلع می‌شدیم، برای دریافت این کارت اقدام می‌کردیم.» آقای مدیر ادامه می‌دهد: «یکی از شاخص‌های مراکزی مانند مرکز ما، راهیابی بچه‌ها به مدارس استثنایی است. از مرکز ما نه‌تنها هر سال تعدادی از بچه‌ها به این موفقیت می‌رسند، بلکه با همت مربیان مرکز و با استفاده از شیوه‌های مناسب آموزشی، هر سال 3،4 دانش‌آموز هم راهی مدارس عادی می‌شوند. و این، امید و نشاط خاصی به خانواده‌ها تزریق می‌کند که فرزندشان از سطح استثنایی خارج شده است. پرهام محمدزاده، یکی از همین بچه‌هاست که امسال تحصیلش را در مدرسه عادی آغاز کرده است.»
پسری که دوباره متولد شد
«کریم محمدزاده»، پدر پرهام که حالا در تدارک جشن موفقیت‌های بزرگ فرزندش است، از روزهای سختی که سپری شده، این‌طور می‌گوید: «پرهام 3 ساله بود که متوجه مشکل گفتاری او شدیم. او را به چند مرکز گفتاردرمانی بردیم اما نتیجه کار، رضایت‌بخش نبود. تا اینکه به مرکز روان تن معرفی شدیم. به لطف خدا و با زحمات مربیان این مرکز، در نتیجه یک سال و نیم کار و تمرین مداوم، 90 درصد مشکلات پرهام رفع شد و به سطحی رسید که حالا می‌تواند به مدرسه عادی برود.» اما این تنها موفقیت پرهام نبود: «ما نمی‌دانستیم پرهام استعداد نقاشی دارد. می‌دانستیم او در مرکز روان تن کلاس نقاشی هم دارد اما تصور می‌کردیم در حد سرگرمی است. اما او در این مرکز استعدادیابی شد و معلوم شد می‌تواند در نقاشی پیشرفت کند. و آنقدر در این مرکز به این توانمندی پرهام بها داده‌شد که یکی از نقاشی‌هایش را که به «دنیای کودکان» معروف شده، به جشنواره ژاپن ارسال کردند. ما از این اتفاق خوشحال بودیم اما امیدوار نبودیم بتواند در این جشنواره موفق شود. وقتی یک خانم ژاپنی با ما تماس گرفت و خبر داد نقاشی پرهام در جشنواره انتخاب شده، باورمان نمی‌شد. باور کنید مربیان و پرسنل مرکز روان تن از ما بیشتر خوشحال بودند. از زحمات این مربیان دلسوز که یک سال به‌صورت شبانه‌روزی همراه و حامی ما بودند، متشکرم. ما حتماً با پیگیری استعداد نقاشی پرهام، کار آن‌ها را دامه می‌دهیم.»