alt
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 23

موضوع: دنیایی که در آن زندگی میکنم / هلن کلر

  1. 62,753 امتیاز ، سطح 77
    69% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 497
    53.0% فعالیت
    جایزه ها:
    برگزار کننده مسابقه عکاسی با موضوع وسایل کمکیبهترین کاربر به انتخاب دور اول شورا
    تاریخ عضویت
    1348/10/11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,213
    امتیاز
    62,753
    سطح
    77
    تشکر
    9,676
    تشکر شده 6,321 بار در 1,259 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    دنیایی که در آن زندگی میکنم / هلن کلر

    #1 1390/11/07, 04:01
    سلام

    پیش نوشت:

    کتاب «دنیایی که در آن زندگی میکنم: The World I Live In» نوشته هلن کلر، کتاب قشنگیه که به نظرم خوندنش خالی از لطف نباشه. اینجا هر دفعه بخشی از متن کتاب به همراه متن فارسی (البته چیزی که فهمیدم که خدا کنه درست باشه) براتون میزارم.
    امیدوارم خوشتون بیاد.
    ==========================================
    Chapter I
    The Seeing Hand
    I HAVE just touched my dog. He was rolling on the grass, with pleasure in every muscle and limb. Iwanted to catch a picture of him in my fingers, and I touched him as lightly as I would cobwebs; but lo, his fatbody revolved, stiffened and solidified into an upright position, and his tongue gave my hand a lick! Hepressed close to me, as if he were fain to crowd himself into my hand. He loved it with his tail, with his paw,with his tongue. If he could speak, I believe he would say with me that paradise is attained by touch; for intouch is all love and intelligence.
    This small incident started me on a chat about hands, and if my chat is fortunate I have to thank mydog−star. In any case, it is pleasant to have something to talk about that no one else has monopolized; it is likemaking a new path in the trackless woods, blazing the trail where no foot has pressed before. I am glad to takeyou by the hand and lead you along an untrodden way into a world where the hand is supreme. But at the veryoutset we encounter a difficulty. You are so accustomed to light, I fear you will stumble when I try to guideyou through the land of darkness and silence. The blind are not supposed to be the best of guides. Still, thoughI cannot warrant not to lose you, I promise that you shall not be led into fire or water, or fall into a deep pit. Ifyou will follow me patiently, you will find that “there's a sound so fine, nothing lives 'twixt it and silence,”and that there is more meant in things than meets the eye....i

    فصل یکم
    دست بینا

    تازه سگم را نوازش کردم. داشت روی علفها غلت میزد در حالیکه در همه ماهیچه‌ها و اعضای بدنش حس خوشی داشت. میخواستم با انگشتانم از او تصویری بسازم و بنابراین به آهستگیِ وقتی که میخواهم تارهای عنکبوت رو لمس کنم، نوازشش کردم. اما آه... بدن چاقش رو چرخاند و سفت کرد و صاف ایستاد و با زبانش دست مرا لیسید. خودش را جوری به من فشار داد که انگار میخواهد تمام بدنش را تو دستان من بچپاند. او عاشق این کار است، با دمش، با پنجه‌هاش، با زبانش. معتقدم اگر میتوانست حرف بزند، به من میگفت که بهشت (خوشیها) با نوازش به دست می‌آید. برای او، نوازش سراسر عشق و آگاهی است.
    این اتفاق کوچک برای من انگیزه‌ای شد تا گپی دوستانه راجع به دستها داشته باشیم و اگر سرانجامش خوب شود، باید سپاسگزار سگم باشم. در هر حال، احساس خوشایندیست که راجع به چیزی حرف بزنید که هیچ کس دیگری انحصاریش نکرده است. درست مثل ساختن یک راه در یک جنگل بی جاده یا شبیه رد پا گذاشتن روی جایی که پیش‌تر هیچ پایی قدم نگذاشته است. خوشحالم که دست شما را می‌گیرم و در امتداد جاده‌ای قدم نگذاشته، به دنیایی هدایتتان میکنم که در آنجا دست فرمانده است. اما در همین شروع با یک مشکل مواجهیم. شما به نور خو گرفته اید و من میترسم که وقتی شما را از سرزمین تاریکی و سکوت راهبری می‌کنم، بلغزید. نابیناها، بهترین راهنمایان فرض نمی‌شوند. اما اگر چه، نمی‌توانم تضمین کنم که شما را از دست نخواهم داد، قول می‌دهم که شما را به سمت آتش یا آب نخواهم برد یا در یک گودال عمیق نخواهید افتاد. اگر صبورانه پی من باشید، درخواهید یافت که "صدایی بسیار زیبا وجود دارد که هیچ چیز بین آن و سکوت زندگی نمی‌کند" و در همه چیز مفاهیم بیش از آن چیزی است که چشمها میبینند.


    ادامه دارد ....
    33 کاربر مقابل از نارون عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 1228, 3aeed, Anousheh, asma, bnm, disabilities, faeze hajizade, hamideh, mahdifa, آپامه, majnooon, mamifaraz, marieh, Mojtaba, najme 64, nasti8334, NAZ, nazdel, pooya, salviya.am, samira, sarv, shahrashub, SiyaVash, Niloof@r, ناقوس, شهلا, شکیب, مجید, محبوب, نیلوفر, پرستو, کام
    ===============================
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    ===============================

    امام علی (ع): اندیشیدن به خوبیها، آدمی را به انجام دادن آن برمی‌انگیزاند.
    ===============================
    نارون آنلاین نیست.

  2. 39,202 امتیاز ، سطح 61
    12% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 1,148
    30.0% فعالیت
    جایزه ها:
    برنده ی مسابقه علمینفر اول مسابقه آواتار و آمضا
    تاریخ عضویت
    1348/10/11
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    1,647
    امتیاز
    39,202
    سطح
    61
    تشکر
    5,797
    تشکر شده 9,448 بار در 2,642 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #2 1390/11/09, 21:33
    خيلي زيبا بود منتظر ادامه ي داستان هستيم
    3 کاربر مقابل از samira عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 1228, bnm, نارون
    samira آنلاین نیست.

  3. 75,827 امتیاز ، سطح 85
    58% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 723
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    قهرمان جام بیلیاردنفر سوم مسابقه تابستانه داستانک نویسینفر اول مسابقه عکاسی با موضوع وسایل کمکیبرگزارکننده مسابقه نقاشی با نرم افزار Paint موضوع «معلولیت »نفر دوم مسابقه بهترین آواتار و امضا
    تاریخ عضویت
    1389/05/31
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته ها
    3,204
    امتیاز
    75,827
    سطح
    85
    تشکر
    8,623
    تشکر شده 18,767 بار در 3,954 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #3 1390/11/13, 16:35
    فوق العاده ست تاپیکتون،
    حتما ادامه بدید.
    3 کاربر مقابل از Mojtaba عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 1228, bnm, نارون
    و عشق را کنار تیرک راه بند, تازیانه می زنند.
    Mojtaba آنلاین نیست.

  4. 62,753 امتیاز ، سطح 77
    69% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 497
    53.0% فعالیت
    جایزه ها:
    برگزار کننده مسابقه عکاسی با موضوع وسایل کمکیبهترین کاربر به انتخاب دور اول شورا
    تاریخ عضویت
    1348/10/11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,213
    امتیاز
    62,753
    سطح
    77
    تشکر
    9,676
    تشکر شده 6,321 بار در 1,259 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #4 1390/11/19, 05:24
    سلام

    خوشحالم خوشتون اومده و ببخشید که دیر به روز میکنم. اول هفته یه بخشیشو نوشته بودم که word ام قاتی کرد و Recovery ش هم نیومد و هنوز هم فرصت نکردم دوباره بنویسم.
    انشاءالله تا آخر هفته قسمت دوم را خواهم نوشت.
    دوستانی که تمایل دارند میتونن متن انگلیسی کتاب رو از اینجا دانلود کنند.
    شاد باشید
    6 کاربر مقابل از نارون عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 1228, najme 64, nazdel, salviya.am, samira, شهلا
    ===============================
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    ===============================

    امام علی (ع): اندیشیدن به خوبیها، آدمی را به انجام دادن آن برمی‌انگیزاند.
    ===============================
    نارون آنلاین نیست.

  5. 154,642 امتیاز ، سطح 100
    0% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 0
    27.0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر سوم مسابقه عکس و قلم شماره یکنفر دوم مسابقه عکس و قلم شماره دوMost PopularCommunity Award
    تاریخ عضویت
    1348/10/11
    محل سکونت
    کـــرمـــان
    نوشته ها
    5,865
    امتیاز
    154,642
    سطح
    100
    تشکر
    41,214
    تشکر شده 39,768 بار در 9,699 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #5 1390/11/19, 14:12
    سلام عالی هست
    کاربر مقابل از 1228 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: نارون




    هـیچ چـیز بـهتر از کـارکـردن بـه جـای غـصه خـوردن ،
    ادمـی را بـه خـوشـبختی نـزدیـک نـمی کـند.
    ‎‏‎
    1228 آنلاین نیست.

  6. 62,753 امتیاز ، سطح 77
    69% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 497
    53.0% فعالیت
    جایزه ها:
    برگزار کننده مسابقه عکاسی با موضوع وسایل کمکیبهترین کاربر به انتخاب دور اول شورا
    تاریخ عضویت
    1348/10/11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,213
    امتیاز
    62,753
    سطح
    77
    تشکر
    9,676
    تشکر شده 6,321 بار در 1,259 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    قسمت دوم

    #6 1390/11/22, 08:25
    سلام
    قسمت دوم


    My hand is to me what your hearing and sight together are to you. In large measure we travel the same highways, read the same books, speak the same language, yet our experiences are different. All my comings and goings turn on the hand as on a pivot. It is the hand that binds me to the world of men and women. The hand is my feeler with which I reach through isolation and darkness and seize every pleasure, every activity

    that my fingers encounter. With the dropping of a little word from another's hand into mine, a slight flutter of the fingers, began the intelligence, the joy, the fullness of my life. Like Job, I feel as if a hand had made me, fashioned me together round about and moulded my very soul.
    In all my experiences and thoughts I am conscious of a hand. Whatever moves me, whatever thrills me, is as a hand that touches me in the dark, and that touch is my reality. You might as well say that a sight which makes you glad, or a blow which brings the stinging tears to your eyes, is unreal as to say that those impressions are unreal which I have accumulated by means of touch. The delicate tremble of a butterfly's
    wings in my hand, the soft petals of violets curling in the cool folds of their leaves or lifting sweetly out of the meadow−grass, the clear, firm outline of face and limb, the smooth arch of a horse's neck and the velvety touch of his nose—all these, and a thousand resultant combinations, which take shape in my mind, constitute my world

    دستانم برای من همان نقشی را دارد که بینایی و شنوایی برای شما. شاید ما از یک بزرگراه بگذریم، یک کتاب بخوانیم یا با یک زبان صحبت کنیم اما تجربیاتمان متفاوت است. نقطه اتکای تمام فعالیتهای من، دستانم است. این دست است که من را به دنیای زنان و مردان پیوند می‌دهد. دست برایم حکم دیده‌بانی را دارد که مرا از انزوا و تاریکی می‌رهاند و من هر خوشی و هر فعالیتی که انگشتانم با آن مواجه می‌شوند را درک می‌کنم. با حرکت اندک انگشتان دست دیگری و فرود واژه‌ای کوچک بر دستم، آگاهی، خوشی و تمامیت هستی من آغاز می‌شود. مثل یعقوب (ع)، احساس می‌کنم که گویی دستی مرا ساخته، همراه با پیچیدگی شکل داده و روحم را در کالبدم دمیده است. (ظاهرا این قسمت از انجیل نقل شده)
    در همه تجربه‌ها و افکارم یک دست وجود دارد. هر آنچه مرا برمی‌انگیزاند و به هیجان می‌آورد مانند دستی است که مرا در تاریکی لمس می‌کند و این لمس تمام حقیقت من است. شاید شما هم از منظره‌ای بگویید که خوشحالتان می‌کند یا از آهنگی که اشک به چشمتان می‌آورد؛ اگر این حسها واقعی‌ نیستند، آن احساساتی که با لامسه در من جمع شده‌اند نیز غیرواقعی‌اند. لرزش ظریف بالهای پروانه در دستم، گلبرگهای نرم بنفشه که در چین ملایم برگهایش تاب خورده است یا به آرامی بیرون آمدن از علفزار، طرح واضح صورت و اندام، قوس هموار گردن اسب و لمس نرم بینی‌اش، همه اینها و هزاران ترکیب دیگر که در ذهن من شکل می‌گیرد، دنیای مرا می‌سازد.

    ادامه دارد ...

    پ.ن. پیشاپیش از دوستان مترجم و استاد زبانهای سایت عذرخواهی میکنم. میدونم ترجمه اشکال داره و کامل نیست، فقط چیزی رو که فهمیدم نوشتم. حرص نخوریدا

    16 کاربر مقابل از نارون عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 1228, Anousheh, faeze hajizade, habibi, Mojtaba, najme 64, nasti8334, pooya, salviya.am, samira, shahrashub, SiyaVash, Niloof@r, شهلا, نیلوفر, کام
    ===============================
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    ===============================

    امام علی (ع): اندیشیدن به خوبیها، آدمی را به انجام دادن آن برمی‌انگیزاند.
    ===============================
    نارون آنلاین نیست.

  7. 154,642 امتیاز ، سطح 100
    0% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 0
    27.0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر سوم مسابقه عکس و قلم شماره یکنفر دوم مسابقه عکس و قلم شماره دوMost PopularCommunity Award
    تاریخ عضویت
    1348/10/11
    محل سکونت
    کـــرمـــان
    نوشته ها
    5,865
    امتیاز
    154,642
    سطح
    100
    تشکر
    41,214
    تشکر شده 39,768 بار در 9,699 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #7 1390/11/22, 11:37
    gol
    کاربر مقابل از 1228 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: نارون




    هـیچ چـیز بـهتر از کـارکـردن بـه جـای غـصه خـوردن ،
    ادمـی را بـه خـوشـبختی نـزدیـک نـمی کـند.
    ‎‏‎
    1228 آنلاین نیست.

  8. 62,753 امتیاز ، سطح 77
    69% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 497
    53.0% فعالیت
    جایزه ها:
    برگزار کننده مسابقه عکاسی با موضوع وسایل کمکیبهترین کاربر به انتخاب دور اول شورا
    تاریخ عضویت
    1348/10/11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,213
    امتیاز
    62,753
    سطح
    77
    تشکر
    9,676
    تشکر شده 6,321 بار در 1,259 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    قسمت سوم

    #8 1390/11/28, 12:08
    سلام
    قسمت سوم



    Ideas make the world we live in, and impressions furnish ideas. My world is built of touch−sensations, devoid of physical colour and sound; but without colour and sound it breathes and throbs with life. Every object is associated in my mind with tactual qualities which, combined in countless ways, give me a sense of power, of beauty, or of incongruity: for with my hands I can feel the comic as well as the beautiful in the outward appearance of things. Remember that you, dependent on your sight, do not realize how many things are tangible. All palpable things are mobile or rigid, solid or liquid, big or small, warm or cold, and these qualities are variously modified. The coolness of a water−lily rounding into bloom is different from the coolness of an evening wind in summer, and different again from the coolness of the rain that soaks into the

    hearts of growing things and gives them life and body. The velvet of the rose is not that of a ripe peach or of a baby's dimpled cheek. The hardness of the rock is to the hardness of wood what a man's deep bass is to a woman's voice when it is low. What I call beauty I find in certain combinations of all these qualities, and is largely derived from the flow of curved and straight lines which is over all things.

    “What does the straight line mean to you?” I think you will ask.

    It means several things. It symbolizes duty. It seems to have the quality of inexorableness that duty has. When I have something to do that must not be set aside, I feel as if I were going forward in a straight line, bound to arrive somewhere, or go on forever without swerving to the right or to the left.

    ایده‌ها دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم می‌سازند و احساسها و ادراک این ایده‌ها را می‌آرایند. دنیای من از دریافتها و ادارک ناشی از لامسه و خالی از رنگ و صدای فیزیکی شکل گرفته است؛ اما بدون رنگ و صدا نیز همگام با زندگی نفس می‌کشد و می‌تپد. هر شیء در ذهنم با کیفیتهای مبتنی بر لمس همراه است که با بیشمار راه به هم پیوسته‌اند و به من درکی از قدرت، زیبایی و یا ناهمگونی را ارزانی می‌دهند. با کمک دستهایم می‌توانم مضحک بودن و یا زیبایی را در نمود بیرونی همه چیز احساس کنم. به یاد داشته باشید که شما به دلیل وابستگی‌تان به بینایی نمی‌توانید بفهمید چه تعداد از اشیاء قابل لمس هستند. تمام اشیای ملموس، یا متحرکند یا صلب، جامدند یا مایع، بزرگند یا کوچک، گرمند یا سرد و این ویژگیها به صورتهای مختلف تغییر می‌کنند. خنکی نیلوفر آبی شکوفه کرده با خنکی باد عصرگاهی در تابستان متفاوت است و با خنکی بارانی که به قلب گیاهان در حال رشد رسوخ می‌کند و به آنها جان و جسم می‌دهد نیز تفاوت دارد. نرمی گل رز همان نرمی هلوی رسیده یا نرمی گودی گونه کودک نیست. نسبت سفتی سنگ به سفتی چوب مانند صدای بم مرد به صدای زن است وقتی که آهسته صحبت می‌کند. آنچه که من زیبایی می‌نامم را در پیوندهای خاصی از تمام این کیفیتها دریافت می‌کنم و اینها به طور عمده، از سیلان خطهای خمیده و مستقیمی که دورادور همه اشیاء است ناشی می‌شود.
    فکر می‌کنم که خواهید پرسید: «خط مستقیم برایت چه مفهومی دارد؟»
    برایم معناهای مختلفی دارد. نماد وظیفه است. به نظر همان سختی‌ وظیفه را دارد. وقتی باید یک کاری را انجام دهم و نباید آن را رها کنم، احساس می‌کنم که روی خط مستقیمی جلو می‌روم، باید به جایی برسم یا بدون انحراف به راست یا چپ تا همیشه ادامه دهم.

    ادامه دارد ...
    13 کاربر مقابل از نارون عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 1228, Anousheh, Mojtaba, najme 64, nasti8334, pooya, samira, shahrashub, Niloof@r, امیرمهدی, شهلا, نیلوفر, کام
    ===============================
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    ===============================

    امام علی (ع): اندیشیدن به خوبیها، آدمی را به انجام دادن آن برمی‌انگیزاند.
    ===============================
    نارون آنلاین نیست.

  9. 154,642 امتیاز ، سطح 100
    0% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 0
    27.0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر سوم مسابقه عکس و قلم شماره یکنفر دوم مسابقه عکس و قلم شماره دوMost PopularCommunity Award
    تاریخ عضویت
    1348/10/11
    محل سکونت
    کـــرمـــان
    نوشته ها
    5,865
    امتیاز
    154,642
    سطح
    100
    تشکر
    41,214
    تشکر شده 39,768 بار در 9,699 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #9 1390/11/28, 13:23
    سلام...

    تشکر نارون جان

    کار بسیار عالی هست امیدوارم همیشه ادامه داشته باشه...‏
    2 کاربر مقابل از 1228 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. nasti8334, نارون




    هـیچ چـیز بـهتر از کـارکـردن بـه جـای غـصه خـوردن ،
    ادمـی را بـه خـوشـبختی نـزدیـک نـمی کـند.
    ‎‏‎
    1228 آنلاین نیست.

  10. 62,753 امتیاز ، سطح 77
    69% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 497
    53.0% فعالیت
    جایزه ها:
    برگزار کننده مسابقه عکاسی با موضوع وسایل کمکیبهترین کاربر به انتخاب دور اول شورا
    تاریخ عضویت
    1348/10/11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,213
    امتیاز
    62,753
    سطح
    77
    تشکر
    9,676
    تشکر شده 6,321 بار در 1,259 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    قسمت چهارم

    #10 1391/03/26, 20:39
    سلام
    قسمت چهـــــــــارم



    That is what it means. To escape this moralizing you should ask, “How does the straight line feel?” It feels, as I suppose it looks, straight—a dull thought drawn out endlessly. Eloquence to the touch resides not in straight lines, but in unstraight lines, or in many curved and straight lines together. They appear and disappear, are now deep, now shallow, now broken off or lengthened or swelling. They rise and sink beneath my fingers, they are full of sudden starts and pauses, and their variety is inexhaustible and wonderful. So you see I am not shut out from the region of the beautiful, though my hand cannot perceive the brilliant colours in the sunset or on the mountain, or reach into the blue depths of the sky
    Physics tells me that I am well off in a world which, I am told, knows neither color nor sound, but is made in terms of size, shape, and inherent qualities; for at least every object appears to my fingers standing solidly right side up, and is not an inverted image on the retina which, I understand, your brain is at infinite though unconscious labour to set back on its feet. A tangible object passes complete into my brain with the warmth of
    life upon it, and occupies the same place that it does in space; for, without egotism, the mind is as large as the universe. When I think of hills, I think of the upward strength I tread upon. When water is the object of my thought, I feel the cool shock of the plunge and the quick yielding of the waves that crisp and curl and ripple about my body. The pleasing changes of rough and smooth, pliant and rigid, curved and straight in the bark
    and branches of a tree give the truth to my hand

    این معنای آن است. برای فرار از این اخلاق‌گرایی ممکن است بپرسید: « از خط مستقیم چه حسی دریافت می‌کنی؟» همانطور احساس می‌کنم که فرض می‌کنم آنطور به نظر میاید: مستقیم مانند یک فکر کسل کننده که بی‌پایان ادامه دارد. شیوایی و وضوح لمس کردن نـه بر خطهای مستقیم، بلکه بر خطوط نامستقیم یا در ترکیبی از تعداد زیادی خط خمیده و مستقیم متکی است. خطها پیدا و ناپدید می‌شوند، حالا عمیق هستند، حالا کم عمق، حالا شکسته‌اند یا طولانی‌ترند یا برآمده‌اند. آنها زیر انگشتان من بالا و پایین می‌روند؛ آنها پرند از آغازها و توقفهای ناگهانی و تنوع آنها پایان ناپذیر و شگفت انگیز است. بنابراین، می‌بینید که با وجودی که دستانم نمی‌توانند رنگهای درخشان در غروب یا بر روی کوه را دریافت کنند و یا به اعماق آبی آسمان برسد اما از سرزمین زیبایی بیرون نیستم.

    فیزیک به من می‌گوید که با اینکه دنیایم نه رنگ می‌داند و نه نور بلکه از اندازه و شکل و کیفیتهای ذاتی اشیاء ساخته شده است،اما وضع خوبی دارم. زیرا دست کم هر شیئی همانطور که به واقع بر پا ایستاده در زیر انگشتانم ظاهر می‌شود و یک تصویر وارون بر شبکیه چشم نیست که مغز شما در تلاشی ناخودآگاه در نهایت آن شیء را به شکل درست برگرداند. یک جسم قابل لمس، به طور کامل و با گرمای زندگی واقع بر آن به ذهن من منتقل می‌شود و همانجایی را اشغال می‌کند که در فضا داشت؛ چرا که، بدون خودخواهی، فکر به بزرگی جهان هستی است. وقتی به نپه‌ها می‌اندیشم، به قدرت رو به بالایی فکر می‌کنم که بر آن گام می‌گذارم؛ هنگامی که آب هدف افکار من است، ضربه خنک ناشی از شیرجه زدن و پیچ و تاب و موجکهای امواج به سرعت تشکیل شده آب در اطراف بدنم را حس می‌کنم. تغییرات خوشایند زبری و همواری، نرمی و سفتی و خطوط خمیده و مستقیم در تنه و شاخه‌های درخت، حقیقت را به دستان من می‌دهد.

    ادامه دارد ...
    13 کاربر مقابل از نارون عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 1228, Anousheh, habibi, mamifaraz, Mojtaba, najme 64, pooya, salviya.am, shahrashub, Niloof@r, شهلا, نیلوفر, کام
    ===============================
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    ===============================

    امام علی (ع): اندیشیدن به خوبیها، آدمی را به انجام دادن آن برمی‌انگیزاند.
    ===============================
    نارون آنلاین نیست.

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •