بازیهای دوران کودکیتون چی بوده ؟
بازیهای دوران کودکیتون چی بوده ؟
دوران کودکی یک عالمه تفنگ اسباب بازی داشتم با آدمک های پلاستیکی جنگی . . . یادش بخیر
من دوست ندارم از کاراکتر کودکی ام خارج بشوم چون دنیا زیباییه
دوران کودکی . . . یادش بخیر
آتاری . . . اولین دستگاه ای که مرا مجذوب خود و وارد دنیای بازیهای کامپیوتری کرد
و بعد از آن دنیا آمدن کنسول های دیگر
میکرو . . . سگاه . . . نیتندو 64 . . . پلی استیشن 1 و 2
و در کنار آنها
کمودرور و آمیگا
در دنیای تمامشون زندگی کردم و شلعه عشق ورزدیدن به آنها هر روز فیتله اش بیشتر در قلبم بالا می رفت
اما دنیای مجازی و وبلاگ نویسی این شعله هر روز کم و کمتر کرد و حتی خاموشش کرد
کنسول ها رفتن ولی من موندم و خاطره زندگی کردن با آنها . . . یادشون بخیر
3 کاربر مقابل از papar عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. zahabimahdi@gmail.com, ترانه, تیما
من کامپیوتر خریدم برای بازی مکس پین
علتی که من با کامپیوترو دنیای مجازی آشنا شدم بازی مکس پین بود
بازی مکس پین انقلاب و فصلی نو بود . . . در بازی های کامپیوتری
همسر و فزرند نوزاد . . . مکس پین . . . توسط افرادی معتاد به طرز فجیعی به قتل رسیدهاند
و او از مسببان قتل خانواده اش انتقام می گیرد
4 کاربر مقابل از papar عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. آپامه, zahabimahdi@gmail.com, ترانه, تیما
درختی که میوه دارد به آن سنگ می زنند و درختی که میوه ندارد مصون است
یادمه دوران بچگی یک عالمه عروسک داشتم که الانم هنوز خیلی از اونارو نگه داشتم
با نگاه کردن بهشون یادم می افته که یه زمانی چه صداقتی داشتم
چقدر پاک زندگی می کردم
چقدر قشنگ درک می کردم
چقدر بی ادعا دوست داشتم
چقدر ساده زندگی می کردم
دوست داشتنی هام چقدر محدود اما خالصانه بود...
3 کاربر مقابل از تیما عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. آپامه, papar, zahabimahdi@gmail.com
درختی که میوه دارد به آن سنگ می زنند و درختی که میوه ندارد مصون است
بزرگترین سرگرمی من شن بازی و لوله کشی باغچه حیاطمون بود
3 کاربر مقابل از azadeh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. papar, zahabimahdi@gmail.com, تیما
بزرگترین درس زندگی این است که گاهی احمق ها هم درست میگویند
فوتبال Sensible Soccer
را با کامپیوتر AMIGA 500 بازی می کردم
و عاشقانه این بازی را دوست داشتم
دوربین بازی . . . از بالا
استادیوم ، طرفدارن 2 تا تیم ، خبر نگارن و عکاس ها ، بازیکنان ، نیمکت ذخیره و داور ها را . . . نشان میداد
و من در رویا های کودکی خود در این بازی می شدم
jean luca vialli و یا اون می شد من
فوتبالیست سابق تیم یونتوس و تیم ملی ایتالیا . . . که او را دوست میداشتم
در رویا هام در لیگ فوتبال ایران بازی می کردم
اسم تیم من آریا بود . . . و من ستاره تیم بودم
و همیشه هم با فدارسیون فوتبال مشکل داشتم . . . الان می گویید من دیونه ام . . .
جالبیه بازی این بود که بازیکنان مصدوم میشدن . . . و هر وقت jean luca vialli
یعنی من
مصدوم می شد ادامه کار برای تیم سخت میشد
یاد این بازی هم بخیر
دستکاری رادیو تلویزیون اسباب بازی ها ی الکتریکی و .... و همچنین آزمایش قاطی کردن مواد های مختلف باهم ( که ببینم با هم قاتی شن چی میشه ! ) سرگرمی من بود ... رفیق بابام لقب موش خونه رو به من داد
از سادگی برخی دختر خانومای سایت خیلی دلخورم .... بیشتر دقت كنید .
منم به این كه لوازم الكتریكی رو دستكاری كنم خیلی علاقه داشتم همش اسباب بازی های باطری خورم رو دل و جیگرشون رو در می اوردم ودوباره بعداز اینكه میفهمیدم توش چیه میزاشتم سرجاش ولی خیلی وقت ها دیگه كار نمیكرد و بعد از یه مدتی شدم اوستای اینجور كارا كه اگه بچه ها اسباب بازیهاشون خراب می شد می اوردن پیش من منم واسه این كارا یه ابزاری داشتم مثلا قطعات اسباب بازی های فرسوده خودم و هویه و پیچ گوشتی كوچیك مخصوص باز كردن دل و جیگر اسباب بازی ها ووووو بعضی وقتها كه نمی تونستم اسباب بازی بچه هارو درست كنم میگفتم این قطعه اصلیش سوخته دیگه غیر قابل استفادست تازه من ساعت ساز هم بودم به این كار خیلی وارد بودم تمام قطعات موتور ساعت رو داشتم فكر كنم هنوز تو انباری خونمون باشه.البته هنوز هم بلدم ساعت های از كار افتاده رو درست كنم هر وقت میرم خونه مادر بزرگم میگه دوباره این ساعت ما خراب شد ابراهیم كارخودته درستش كن ولی منم كه دیگه وسایل این كارو ندارم پس واسه این كه دل مادربزرگم رو نشكنم میرم یه موتور نو واسه ساعت میخرم میزارم جای موتورخراب.ولی دیگه از وقتی كه كامپیوتر اومد طرف این جور كارا و بازی با بچه ها نرفتم همش صبح تا شب كارم شده بود كامپیوتر وبازی های رایانه ای یكم كه بزرگتر شدم رفتم طرف اینترنت اگه بگم چه قدر تو اینترنت میرفتم باور نمیكنین پس نمیگم چند سالی كارم شده بود اینترنت ولی با زور و گیر دادن های خانوادم اینترنت رو ترك كردم چون واقعا معتاد اینترنت بودم ....خسته شدم این همه از سرگرمیهام گفتم بس دیگه میشه باهاش یه زندگی نامه نوشت(زندگی نامه ابی جون)
کاربر مقابل از ebijon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: تیما
تو بدري و خورشيد تورا بنده شدست
تا بنده تو شدست تابنده شدست
__________________________
http://tttt4.blogfa.com
بازیای کودکی
قایم موشک،خاله بازی!،اسکیت و آب بازی و استپ هوایی و فعالیت های شاد بیرون منزل!
کاربر مقابل از طناز عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: تیما
گاه سکوت معجزه می کند؛
بودن همیشه در فریاد نیست؛
فقط کافیست خوب گوش دهیم؛
این سکوت،خود از جنس فریاد است.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)