ﺍﯼ ﺣﯿﺪﺭ ﺷﻬﺴﻮﺍﺭ ﻭﻗﺖ ﻣﺪﺩﺳﺖ
ﺍﯼ ﺯﺑﺪﻩﯼ ﻫﺸﺖ ﻭ ﭼﺎﺭ ﻭﻗﺖ ﻣﺪﺩﺳﺖ
ﻣﻦ ﻋﺎﺟﺰﻡ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﻥ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺴﯿﺎﺭ
ﺍﯼ ﺻﺎﺣﺐ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﻭﻗﺖ ﻣﺪﺩﺳﺖ
بیژن ترقـی
ﺍﯼ ﺣﯿﺪﺭ ﺷﻬﺴﻮﺍﺭ ﻭﻗﺖ ﻣﺪﺩﺳﺖ
ﺍﯼ ﺯﺑﺪﻩﯼ ﻫﺸﺖ ﻭ ﭼﺎﺭ ﻭﻗﺖ ﻣﺪﺩﺳﺖ
ﻣﻦ ﻋﺎﺟﺰﻡ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﻥ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺴﯿﺎﺭ
ﺍﯼ ﺻﺎﺣﺐ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﻭﻗﺖ ﻣﺪﺩﺳﺖ
بیژن ترقـی
کاربر مقابل از خزون عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: celebra la vida
ب دنبال طلا نباش...طلایــی شـــو!!!
ای بهار عشق من
بی روی تو رنگ خزان دارد بهارم
وای از این بی حاصلی
فریاد از این عشقی كه من در سینه دارم
اسیر غمت را نمانده دگر
نه شوق تماشا نه ذوق سفر
نهال امیدم نداده ثمر
غم تو چنانم گرفته به بر
كه از دو جهانم نمانده خبر
اسیر غمت را نمانده دگر
نه شوق تماشا نه ذوق سفر
نهال امیدم نداده ثمر
غم تو چنانم گرفته به بر
كه از دو جهانم نمانده خبر
اگر تو ندانی خدای تو داند
كه از غمت آمد چه بر سر من
اگر تو نبودی برابر چشمم
خیال تو بوده برابر من
نسیم بهشتی شمیم بهاری
كه جان من آری به پیكر من
بیا كه بریزی ز ساغر چشمت
شراب محبت به ساغر من.شراب محبت به ساغر من
مست عشق توام
بی تو چنگ دلم نغمه ای نسراید
از شكسته دلان نای خسته دلان نغمه كی به در آید.
اسیر غمت را نمانده دگر
نه شوق تماشا نه ذوق سفر
نهال امیدم نداده ثمر
غم تو چنانم گرفته به بر
كه از دو جهانم نمانده خبر
اردلان سرفراز
کاربر مقابل از celebra la vida عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: خزون
ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺱ
ﻋﺸﻖ ، ﺧﻮﺍﺏ ﯾﻪ ﺁﻫﻮﯼ ﺭﻣﻨﺪﻩ ﺱ
ﻣﻦ ، ﺯﺍﺋﺮﯼ ﺗﺸﻨﻪ ، ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﻋﺸﻖ ، ﭼﺸﻤﻪ ﺁﺑﯽ ﺍﻣﺎ ﮐﺸﻨﺪﻩ ﺱ
ﻣﻦ ، ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻡ
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﺏ ﻣﺴﻤﻮﻡ
ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻧﮑﻪ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ، ﺗﺎ ﻗﯿﺎﻣﺖ ، ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺯﻧﺪﻩ
ﺱ
ﻣﻦ ، ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﺏ ﻣﺴﻤﻮﻡ
ﻣﺮﮒ ﻋﺎﺷﻖ ﻋﯿﻦ ﺑﻮﺩﻥ ،ﺍﻭﺝ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﯾﻪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺱ
ﺗﻮ ﮐﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﻋﺸﻘﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﺑﺪﻩ ﺍﯼ ﯾﺎﺭ
ﺩﺭﻭﻍ ﺍﯾﻦ ﺻﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﻮﺭ ﻗﺼﻪ ﻫﺎ ﺑﺴﭙﺎﺭ
ﺻﺪﺍ ﮐﻦ ﺍﺳﻤﻤﻮ ﺍﺯ ﻋﻤﻖ ﺷﺐ ﺍﺯ ﻧﻘﺐ
ﺩﯾﻮﺍﺭ
ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ، ﺩﻟﯿﻞ ﺁﺧﺮﯾﻨﻢ ﺑﺎﺵ
ﻣﻨﻢ ﻣﻦ ﺑﺬﺭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ، ﺧﺎﮎ ﺧﻮﺏ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﻢ ﺑﺎﺵ
ﻃﻠﻮﻉ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﺼﯿﺎﻥ ﻣﻦ ، ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﺍﻡ ﺑﺎﺵ
ﻋﺸﻖ ، ﮔﺬﺷﺘﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﺯ ﻭﺟﻮﺩﻩ
ﻣﺮﮒ ، ﺁﻏﺎﺯ ﺭﺍﻩ ﻗﺼﻪ ﺑﻮﺩﻩ
ﻣﻦ ، ﺭﺍﻫﯽ ﺷﺪﻡ ﻧﮕﻮ ﮐﻪ ﺯﻭﺩﻩ
ﺍﻭﻥ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺳﺮ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﻣﺜﻞ ﻣﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺒﻮﺩﻩ
ﻥ ﺭﺍﻫﯽ ﺷﺪﻡ ﻧﮕﻮ ﮐﻪ
ﺯﻭﺩﻩ
ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻧﮑﻪ ﻋﺎﺷﻘﻮﻧﻪ ﺟﻮﻥ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﺮﺩﻩ
احمـــد شاملـــو
3 کاربر مقابل از خزون عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. Alireza72, celebra la vida, rezabolbol
ب دنبال طلا نباش...طلایــی شـــو!!!
آه اگر آزادی سرودی می خواند
کوچک
همچون گلوگاه پرنده ای
هیچ کجا دیواری فرو ریخته برجای نمی ماند
سالیان بسیاری نمی بایست
دریافتی را
که هر ویرانه نشان از غیاب انسانی است ...
احمد شاملو
ایرج میرزا
2 کاربر مقابل از محمد حشمتی فر عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. celebra la vida, خزون
نمی خواهم آمدنم چون برگی باشد که اول سبز می شود، بعد خشک و دیگر هیچ؛ آن هم برای همیشه.
رعایا جملگی بیچارگان اند که از فقر و فنا آوارگان اند
تمام از جنس گاو و گوسفندند نه آزادی نه قانون میپسندند
برای همچو ملت همچو مردم نباید کرد عقل خویش را گم
شهریار
2 کاربر مقابل از celebra la vida عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. خزون, محمد حشمتی فر
ﺩﺭ ﺩﯾـــــﺎﺭﯼ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻭ ﻧﯿﺴﺖ ﻛﺴــﯽ ﯾﺎﺭ ﻛﺴــــﯽ
----- ﻛﺎﺵ ﯾﺎﺭﺏ ﻛﻪ ﻧﯿﻔﺘﺪ ﺑﻪ ﻛﺴﯽ ﻛﺎﺭ ﻛﺴﯽ
ﻣﺤﻤﺪ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ
ب دنبال طلا نباش...طلایــی شـــو!!!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)