پروازیک فرشته (تاپیک دلنوشته های مذهبی)

[نیلوفر]

آهای ملائک سرزمین نور

آهای شما که عاری از خطا و گناهید امشب تنهایم بگذارید امشب فقط خدا را برای خودم می خواهم

آهای ملائک دور خدایم را خلوت کنید نمی خواهم اثری غیر از خدا باشد نمی خواهم صدایی بشنوم نمی خواهم انعکاسی جز انعکاس دردم بر صفحه های هستی ببینم روشنایی غیر از او نمی خواهم سینه غمگینم را چاک می کنم و دل خونینم را در خلوت به او تقدیم می کنم
ملائک مگر نمی شنوید میخواهم تنها باشم
رهایم کنیدمرا به حال خود وا گذاریددستانم را به خدا می دهم به دلسوزی شما نیازی ندارم مگر نمی دانید دوست ندارم نظاره گر گریه هایم باشیدپس بروید امشب حرفها دارم که شما نامحرمیدامشب دردها دارم که جز خدا را محرم نمی بینم
امشب تو را می خواهم ،نگاهم را بگیر وجودم برای تو،صدا می زنم و تو می دانی که او کیست،سکوت می کنم تنها و...
تو آرامم کن

[نیلوفر]

این روزها خوب نیستم صدایی که شادم کند را نمی شنوم نمی دانم چرا هر چه به ظاهر نزدیک می شوم این فاصله بیشتر می شود نمی دانم من ریاکار شده ام و تو هم این فاصله به ظاهر نزدیک را نمیخواهی یا احساسم را زرق و برق دنیا نابود کرده که حضورت را احساس نمی کنم یا خودم را به نفهمیدن زده ام
امشب دلم تنگ یک صداست از جانب تو ،که موجب ریزیش دل گردد بخاطر تو
امشب ماه را نمی خواهم نگاه کنم امشب ستاره ها هم برایم تکراری شده اند امشب دنیا را نمی خواهم امشب فقط محتاج یک نگاه و یک ندایم از تو وفقط تو
امشب رهایم نکن تا بشکنم خودم را دنیا را غرورم را زیبایی های ظاهری را،امشب حتی نفس را نمی خواهم،لحظه ها را بدون بندگی تو نمی خواهم
چطور بخواهم صدایت را؟ آنرا با چی معامله کنم وقتی نابودم وقتی همه چیز برای توست من نفس ولحظه هایم از آن توست من از خودم چیزی ندارم که آن را وسط بگذارم،آه که چقدر خار و نیازمندم و باز به خودم فخر می کنم،آه که همه چیز نابود شدنی است و من به دنبال نابود شدنی ها رفتم و هیچ نفهمیدم،وای بر من که بیهوده دل شکستم و به روی خودم نیاوردم،هزاران آه بر من که به دنبال معامله با ندایت هستم در حالی که عاجزتر و بدبخت تر از این حرفهاهستم،وای بر من که با رفتارهایمم غیر تو را پرستیدم و غافل بودم امشب با چه رویی دنبال بوی رحمانیت تو باشم ؟
بنده ایی از پا افتاده ام از روی فضل و کرم خود فقط از روی صفات نیکویت ازت میخواهم درهای کبریایی ات را بر من بگشایی من از خود چیزی ندارم و همه خوبی ها از آن توست
به دادمان برس دنیا رو به نابودی است صدای تورا کم کسی می شنود همه ی ما را نجات بده

[نیلوفر]

الهی
در این سحرگاه دستانی را به سمتت دراز می کنم
که گاهی به سمت هدف های پوچ دراز شده اند
شرمسارم
توهمان خدایی که انسان های شریفت عشق را بر صفحه اخلاص نقاشی می کردند
تو همان خدایی که انسان هایت از عزیزترین های وجودشان برایت مایه می گذاشتند
وای برمن که به بیراهه رفتن عادت کرده ام
وای بر من که صدایت را نمی شنوم
خودخواهی خود را می بینم و بی تفاوت رد می شوم
خدایا بنده آفریدی مرا اما نتوانستم عبودیت را درک کنم
خواسته هایم سراسر خودخواهی
لحظه هایم همه دور از یاد تو
از خود شرمنده ام که تو را نمی بینم
خدایا تو گفتی به عهدم وفا کنم اما نکردم
زرق و برق ها را بهانه کردم
اما خوب می دانم که خود مقصرم
خدایا نه از روی اخلاص وبندگی من
خدایا بلکه از نیازی که دلم را به آتش کشیده
در این خطا رفتن ها و ندیدن های درست
با رحمانیت خود هدایتم کن به سمت خود

اهدنا الصراط المستقیم

13/مهر/93
3:43بامداد

[ali0071]

مجنون شدم.....
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره ها وا شود همین!
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمی¬کنم
حق می¬دهم که بنده دنیا کنی مرا
من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا
آقا برای تو نه ! برای خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا
من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا
این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین
شاید غلام خانه زهرا کنی مرا
*علی اکبر لطیفیان*

[نیلوفر]

سلام

چه کلماتی را در وصفِ کمال تو برگزینم
چه بنویسم که قلــــم شرمش می آید
هرچه زیبایست خدا در تو پیاده کرده است
ای محبـــوب خدا
ای عاشق و معشوق خدا
بی شک!
عشق با تو سرشته شد
ای بالاترین استاد زمین
دیگر آفتاب پر نور تو براین اُمت نمی تابد
دیگر کسی بر مدینه درس اخلاق را در مکتب عمل نقش نمی زند
ای یار مظلومین جهان
که سختی ها را به جان خریدی
و اشک های نازنینت را تا لحظه ی آخر نثار اُمتی کردی
ای محمــــــد(ص) حق
دیگر بسان تو محمدی(ص) نخواهد آمد
دلهای عاشقانت پر از اندوه
دیدگان زمینــیان پر آب
اشک هم چاره ساز این درد عالم نیست
ای کمال مردانــــگی
که با رفتنت ارتباط بین زمین و آسمان برای همیشه قطع شد
دیگر جبریئـــل پایین نمی آید
دیگر از آسمان خبری نمی رسد
دیگر تسکینی برای عالم نیست
ای رسولِ عشــق(ص)
14 قــرن گذشــت امــا
ما چه کردیم برای راهِ تو


28صفر1436هجری قمری

پ.ن:
رحلت ختم رسالت
محبوب خدا ،فخرکائنات
و آخرین رابط بین آسمان و زمین را
خدمت عاشقان آن حضرت(ص) تسلیت عرض می کنم