alt
نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: اثبات وجود خدا و پاسخ به اینکه خدا چطور از اول بوده ؟ همه چیز درباره خدا

  1. 1,243 امتیاز ، سطح 9
    47% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 107
    0% فعالیت
    دستاورد ها:
    First 1000 Experience Points
    تاریخ عضویت
    1393/09/13
    محل سکونت
    iran
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    1,243
    سطح
    9
    تشکر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    اثبات وجود خدا و پاسخ به اینکه خدا چطور از اول بوده ؟ همه چیز درباره خدا

    #1 1393/09/13, 14:57
    میخواهم خدا را برای شما ثابت کنم و اگر موفق شدم شما وجود خدا را درک کنید . اول باید این حقیقت را قبول کنید آنکسی که دوستش دارید ، به حرفها و خواسته هایش به میل خودتان عمل میکنید و کسانی را که دوست دارد دوست میدارید و کلامش را ارزشمند میشمارید . پس اگر خدا را قبول کردید باید واقعیت کلامش از قیامت گرفته تا دنیای آخرت را بپذیرید و چون خدا را باور کنید باید پیامبران و امامان را قبول کنید و آنها را دوست داشته باشید چون خدا دوستشان دارد و باید به دستورات خدا مثل نماز ، روزه و ... عمل کنید چون خواسته های خدا میباشند . درست مثل خواسته های آنکس که دوستش دارید و درواقع شما با پذیرفتن خدا ، خواسته یا ناخواسته همه ی این حقایق را قبول کرده اید چون منشا تمام اینها از خدا گرفته شده است و خدا آنکسی است که آنرا قبول کرده اید . لطفا تا پایان این صفحه مهمان دل خودتان باشید و بادقت مطالب را بخوانید .


    چرا باید پذیرفت که خدا هست ؟
    شما جهان را یک مداد و خودتان را خدا تصور کنید . فرض کنید شما میخواهید جهان را خلق کنید . برای اینکار باید مداد را روی زمین قرار دهید تا جهان بوجود بیاید .آیا تا زمانی که مداد در دستان شما باشد جهان بوجود می آید ؟ خیر ! شما میتوانید یک دقیقه بعد و یا هزار سال بعد مداد را روی زمین قرار دهید و جهان را بوجود آورید اما آیا اگر مداد را روی زمین قرار ندهید ، خودش روی زمین قرار میگیرد و جهان بوجود می آید ؟ خیر ! تا هرزمان که میخواهید صبر کنید اما مداد روی زمین نخواهد رفت مگر آنکه شما آنرا قرار دهید . پس شما دلیل بوجود آمدن جهان یا همان قرار دادن مداد روی زمین هستید و تا زمانی که نخواهید مداد را روی زمین قرار دهید ، مداد روی زمین قرار نخواهد گرفت . درنتیجه دنیا خود به خود بوجود نیامده و لزومی ندارد آفریننده از جایی آمده باشد . تا اینجا ما این فرضیه را قبول کردیم که دنیا بوجود نیامده مگر آمکه کسی آنرا آفریده باشد . برای ما کافی است که درک کنیم چیزی یا کسی بوده است که مداد را روی زمین قرار داده است یعنی وجود خدا را قبول کرده ایم و تا اینجا با بقیه چیز ها کاری نداریم . یعنی در قسمت های پائین تر بقیه ی سوالات پاسخ داده خواهند شد . پس شما را به خواندن مطالب زیر دعوت میکنم .


    اگر میگوییم خدا از اول بوده چرا نمیتوانیم بگوییم دنیا هم میتواند از اول بوده باشد؟
    یک قطعه ی پیچیده ی صنعتی را فرض کنید که پیچ و مهره هایش از هم باز شده و به صدها قطعه کوچک تر تبدیل شده است . قطعات را روی زمین قرار میدهیم . میخواهیم بدانیم چقدر طول میکشد تا خودش به شکل و نظم اولیه اش بازگردد و سر هم شود . باد و خاک و حوادث طبیعی میتوانند آنها را سر هم کنند ؟ از لحاظ ریاضیات احتمال این پدیده که باد و خاک بتواند قطعه را سر هم کند و دقیقا به فرم اولیه اش برساند چقدر است ؟ حتی کمتر از صفر! حال بنگرید آیا انسان و جهان با این نظم و پیچیدگیش که هزاران برابر پیچیده تر از یک قطعه ی صنعتی است میتواند خودبخود بوجود آمده باشد ؟ اما اگر شما بخواهید میتوانید آن قطعه صنعتی را سرهم کنید ولی خودش نمیتواند سر هم شود . هیچ مخلوقی نه چنین علمی و نه چنین عظمتی دارد که بتواند دنیا را با این نظم و پیچیدگیش سرهم یا خلق کند پس پشت همه ی اینها قطعا یک هوش بشدت پیچیده و قدرتمند وجود دارد که مخلوقات از داشتن آن عاجز هستند . پس فقط یک نفر میتواند چنین کاری کند . کسی که نمیتوانیم او را درک کنیم چون از جنس نور است و به اندازه ی همه چیز و هیچ چیز بزرگ است . بله ! او خداوند است و به همین علت توانسته است دنیا را خلق کند و دنیا بدون خدا طبق شواهد بالا نمیتواند خودبخود بوجود آید چون احتمال این پدید صفر است .


    مگر نمیگوییم خدا از جنس نور است ؟ پس چطور قدرت خلق کردن دارد ؟ مگر خداوند مصالح دارد که بتواند بسازد ؟
    مادامی که میخواهید خانه ای را بسازید باید از مصالح ساختمانی استفاده کنید . نمیتوانید از هیچ ، چیزی خلق کنید چون ناتوان هستید و به ماده نیاز دارید . خداوند وجودی است که خودش انتخاب کرده است تا از جنس نور باشد . بین انسانها ، پیامبران و امامان از معصومیت و دانش بیشتری برخوردار بوده اند . اگر خدا خودش را از جسم می آفرید هرگز اورا بخدایی قبول نمیکردیم چون فانی میشد و اگرهم فانی نبود توسط هرچیزی میتوانست آسیب پذیر باشد و این باعث میشد تا اورا برتر از خود نبینیم و او را بخدایی قبولش نکنیم . همین که صدایی از خداوند نمیشنویم و او را در دنیای مادی نمیبینیم به این معنا نیست که خدا وجود ندارد ، بلکه جنس خدا از نور است و او نامحدود است و دید محدود ما قادر به دیدن او نیست . پس خدا چون قادر است میتواند به شکل جسم نیز دربیاید اما در کتابش گفته است از جنس نور است و دلیلش آن است که نور وسیع است و میتواند به همه جا بتابد و همه جا را در بربگیرد و در هر لحظه همه جا باشد . شاید بگویید پیامبران هم میتوانستند همه جا باشند اما ! پیامبران درست است که اگر میخواستند میتوانستند در لحظه ای از جایی به جای دیگر برود اما باز هم باید درنظر گرفت که آنها جسم بوده اند و در هرلحظه میتواند آنجایی باشد که قرار دارد و نمیتواند در یک لحظه همه جا باشد.فقط آنجایی هستند ، که هستند و این دلیلی است که خداوند جنس نور را برای خود برگزیده است و چون قادر است میتواند از هیچ ، هرچه را که بخواهد خلق کند و چون محدود نیست میتواند هرچقدر که بخواهد خلق کند و بی نیاز از هرگونه مصالح و موادی است .


    همه اینها قبول ! اما جرقه ی اولیه از چه بوده ؟
    خداوند خلق دنیا را در نظر خود داشته است و زمانی که تصمیم به خلق آن گرفت ، آنرا خلق کرد و دنیا را بوجود آورد . اما وچطور باید آنرا باور کنیم؟
    فرض کنید یک جورچین بزرگ روبروی شما قرار دارد . برای به حرکت درآوردن جورچین یک نیروی اولیه نیاز است . آیا آن نیرو میتواند خودبخود به صفحه اول جورچین وارد شود و آنرا به حرکت در بیاورد ؟ آیا تا زمانی که کسی ضربه ای به صفحه اول نزند خودش به خودی خود میتواند حرکت کند و بقیه صفحه ها را یکی پس از دیگری به حرکت در بیاورد ؟ خیر! آن صفحه نیاز دارد تا شما یک ضربه به آن بزنید تا شروع به حرکت کند . درست مثل دنیا ! تا زمانی که خدا دست به کار نشده بود هیچ چیز نبود ! هیچ چیز ...
    و زمانی که اراده کرد دنیا را خلق کند ، دنیا را بوجود آورد
    یعنی به صفحه ی اول جورچین ضربه زد . و چرخ گردان را به حرکت درآورد


    چرا باید دنیا را خدا خلق کرده باشد ؟
    از گفتن این حرف عذرخواهی میکنم . شما درحال راه رفتن در خیابان هستید . یک آشغال مثلا پوست یک چیپس روی زمین افتاده است . با خودتان میگویید این پوست چیپس از کجا آمده ؟ از مغازه ! خوب مغازه از کجا آورده ؟ از کارخانه چیپس سازی ! کارخانه ی چیپس سازی از که بوده ؟ از فلانی !!! خوب حتی یک آشغال سازنده دارد پس چطور دنیا میتواند خالق نداشته باشد ؟ یعنی دنیا حتی یک آشغال هم نبوده است ؟


    حرف آخر
    درآخر از همه ی این مطالب و شواهد متوجه درمیابیم که هرچیزی در دنیا نیاز به خالق دارد و درکل ، همه ی هستی هم نیاز به خالق دارد و آخرین خالق همان خدا هست که نیازی به خالق ندارد ونیازی هم به دلیل منطقی ای برای بوجود آمدن ندارد چون این دقیقا خود منطق است . چون اگر خدا خالقی داشته باشد پس خالق خدا ، خدای اصلی است و خدای قبلی ساختگی بوده است وبه عبارت دیگر از نظر عقلی و منطقی آن خالقی را که ما خالقش را درک نمیکنیم و نمیدانیم از کجا آمده و نمیتوانیم از اسرار بوجود آمدنش سر دربیاوریم بی شک خالق اصلی و همان خدا است . همان که آفریده نشده و همتایی ندارد . همان که ما دلیلی برای از اول بودنش نداریم و ذهنمان با فکر کردن به آن میخواهد منفجر شود ولی درک کرده ایم که شرط بودن ما، و بودن هستی ،بودن او بوده است و چون دلیلی برای بودنش نداریم ، خودبخود قبول کرده ایم که خدا خالقی ندارد و ماخودبخود و با دلایل منطقی به کلمه لا اله الا الله رسیده ایم (هیچ خدایی جز او نیست) و این همان قلعه ی مستحکم خدا میباشد . در پناه خدا باشید
    کاربر مقابل از koal عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: a.aliyari
    koal آنلاین نیست.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •